سوره ی ناس

ساخت وبلاگ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1) مَلِكِ النَّاسِ (2) إِلهِ النَّاسِ (3) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (4)

الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6)

ترجمه:

بنام خداوند بخشنده مهربان

 1- بگو پناه مى‏برم به پروردگار مردم.

2- به مالك و حاكم مردم.

3- به خدا و معبود مردم

 4- از شر وسواس خناس.

5- كه در سينه‏هاى انسانها وسوسه مى‏كند.

6- خواه از جن باشد يا از انسان‏.

در این سورۀ مبارکه خداوند متعال به رسول گرامی اسلام، دستور می دهد که از وسوسۀ خناس به او پناه ببرد. خداوند، در اینجا، سه صفت خودش را بیان می کند: یکی اینکه او تربیت کننده ی مردم است. دوم اینکه او مالک مردم است، مردم از خودشان چیزی ندارند، و هرچه دارند، مربوط به خداوند متعال است. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»، (سوره حدید آیه 5). بسیاری از نعمت ها را که انسان تصور می کند، مال او است، و ادعای مالکیت آنها را دارند، باز هم می بینیم که مال او نیست، مثلا، نعمت جوانی، نعمت چشم، گوش و غیره، را انسان دارا است، و این نعمت در اختیار او قرار داده شده و مال او نیست. زیرا؛ اگر مال او بود، باید بر اساس ارادۀ او رفتار می کرد، و حالا که اینگونه نیست. و هیچ کس دوست ندارد که جوانی او تبدیل به پیری شود، ولی می شود، بینایی او کم سو، می شود و شنوایی او از بین می رود، و اینها دلیل بر این است که خداوند مالک حقیقی است. سوم اینکه اینکه خداوند اله و معبود انسان است. یعنی انسان حق ندارد غیر از خدا را عبادت نماید و بپرستد. با توجه به این صفات از شر وسوسۀ خناس به خالق یکتا پناه ببریم، خناسی که مخفیانه در سینه های مردم وسوسه گری می کند، و زشتی و پلشتی را در نظر انسان زیبا جلوه می دهد، و این وسوسه گران، از جنس جن و انسان، در بین مردم پراکنده، و به اغواگری مشغول هستند. بدین معنا که برخی از انسان ها به جهت شدت و زیادی انحراف در زمرۀ شیطان قرار گرفته اند. گاهی یک رفیق ناباب انسان را به فساد تشویق میکند، یا حکم ستمگر، زمینۀ فساد را به وجود می آورد، و یا کسی با هنری که دارد، زشتی را زیبا جلوه می دهد، و ... وقتی که خداوند متعال به پیامبرش دستور می دهد که از شر اینها به او پناه ببرد، وضع ما معلوم است که اگر به او پناه نبریم، سقوط ما قطعی است. در حديث پر معنى و تكان دهنده‏اى از امام صادق ع مى‏خوانيم: هنگامى كه آيه‏ «وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ‏»، «كسانى كه وقتى كار بدى انجام دهند يا به خويشتن ستم كنند خدا را ياد مى‏آورند و براى گناهانشان استغفار مى‏كنند» نازل شد، ابليس بالاى‏ كوهى در مكه رفت، و با صداى بلند فرياد كشيد، و سران لشگرش را جمع كرد.گفتند: اى آقاى ما! چه شده است كه ما را فرا خواندى؟ گفت: اين آيه نازل شده (آيه‏اى كه پشت مرا مى‏لرزاند و مايه نجات بشر است) چه كسى مى‏تواند با آن مقابله كند؟ يكى از شياطين بزرگ گفت: من مى‏توانم، نقشه‏ام چنين است و چنان! ابليس طرح او را نپسنديد! ديگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نيفتاد! در اينجا «وسواس خناس» برخاست و گفت: من از عهده آن برمى‏آيم.

ابليس گفت: از چه راه؟ گفت: آنها را با وعده‏ها و آرزوها سرگرم مى‏كنم، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى كه گناه كردند توبه را از يادشان مى‏برم! ابليس گفت: تو مى‏توانى از عهده اين كار برآيى (نقشه‏ات بسيار ماهرانه و عالى است) و اين ماموريت را تا دامنه قيامت به او سپرد. (تفسیر المیزان، ج20، ص 557). خداوند، ما را از شر همۀ وسوسه گران و خناسان حفظ فرماید. انشاء الله.

واژه خناس:خناس صيغه مبالغه از ماده «خنوس»، (بر وزن خسوف) به معنى جمع شدن و عقب رفتن است، اين به خاطر آن است كه شياطين هنگامى كه نام خدا برده مى‏شود عقب نشينى مى‏كنند، و از آنجا كه اين امر غالبا با پنهان شدن توأم است اين واژه به معنى اختفاء نيز آمده است.

بنا بر اين مفهوم آيات چنين است: بگو من از شر وسوسه‏گر شيطان صفتى كه از نام خدا مى‏گريزد و پنهان مى‏گردد به خدا پناه مى‏برم. (تفسیرنمونه، ج 27، ص 473)،

و كلمه «خناس» صيغه مبالغه از مصدر «خنوس» است كه به معناى اختفاى بعد از ظهور است.

بعضى گفته‏اند: شيطان را از اين جهت خناس خوانده كه به طور مداوم آدمى را وسوسه مى‏كند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مى‏افتد پنهان مى‏شود و عقب مى‏رود، باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مى‏شود، جلو مى‏آيد و به وسوسه مى‏پردازد. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 20، ص 689).

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است: شيطان بر دل انسان آرميده است، هرگاه ياد خدا كند پنهان مى‏شود و هرگاه غافل شود او را وسوسه مى‏كند. «فاذا ذكر العبد الله خنس ... و اذا غفل وسوس». (بحار الانوار، ج 67، ص 49).

شمیم یاس...
ما را در سایت شمیم یاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamimyasa بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 20:20