میلاد مسعود رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد

ساخت وبلاگ

السلام علیک یا رسول الله یا رحمۀ للعالمین، السلام علیک یا صادق آل محمد

سلام ای گل خاتم المرسلین

مصفا شده از تو عرش برین

بهشت خدا جلوه ی روی تو

شب عارفان چله ی موی تو

شکفته ز چشمت گل رازقی

ولای تو سرلوحه ی عاشقی

شبستان قلب تو خلد برین

رواق نگاه تو حشر آفرین

به گرد سرت ای مه دلنشین

پرد روز و شب روح روح الامین

***

از عرش پیام سرمدی آوردند

بـه بـه چـه مه زبانزدی آوردند

در روز ولادت امام صادق

یک دسته گل محمدی آوردند

***

عيد ميلاد شه كون و مكان است امروز

قلزم رحمت حق، موج زنان است امروز

جلوه ذات احد در رخ احمد پيدا

وحدت عاشق و معشوق عيان است امروز

پايكوبان همه ذرات زمينند و زمان

دست افشان همه كون و مكان است امروز

آسمان ديده حسرت به زمين كرده فراز

خاك بر عرش برين نور فشان است امروز

خاكيان را سزد ار ناز بر افلاك كنند

كه زمين پايگه جان جهان است امروز

شه لولاك به صد طنطنه و عز و جلال

به جمال ازلى نور فشان است امروز

اى كه بر سر زده‏اى افسر «كرّمنا» را

جان به طوف حرمت رقص كنان است امروز

اى كريمى كه تويى رحمت حق بر دو جهان

سيل حاجات به سوى تو روان است امروز

اى كه در شأن تو نازل شده قرآن مجيد

كى مرا در خور مدح تو بيان است امروز

چونكه فرياد رسم در دو جهان مهر نبى است

به تولّاى تو جان، جامه‏دران است امروز

ساغرى از مى وحدت بچشانم ساقى

كه دل از جذبه عشقت به فغان است امروز

فقر فخرى چو به لب راند شه كون و مكان

جشن درويشى بى‏پا و سران است امروز

***

رحمت بودن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم

قرآن کریم در مورد رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:«وَما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ»، (سوره انبیاء، آیه 107)، ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم.

در این مبارکه به رحمت عام وجود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، اشاره شده است. بدین معنا که مردم دنيا اعم از مؤمن و كافر همه مرهون رحمت حضرت ختم مرتبت هستند، چرا كه آن حضرت، نشر آئينى را به عهده گرفت كه سبب نجات همگان است، حال اگر گروهى از آن استفاده كردند و گروهى نكردند اين مربوط به خودشان است و تاثيرى بر عمومى بودن رحمت نمى ‏گذارد.

اين درست به آن مى ماند كه بيمارستان مجهزى براى درمان همه دردها با پزشكان ماهر و انواع داروها تاسيس كنند، و درهاى آن را به روى همه مردم بدون تفاوت بگشايند، آيا اين وسيله رحمت براى همه افراد آن اجتماع نيست؟ حال اگر بعضى از بيماران لجوج خودشان از قبول اين فيض عام امتناع كنند تاثيرى در عمومى بودن آن نخواهد داشت. و به تعبير ديگر رحمت بودن وجود پيامبر براى همه جهانيان جنبه مقتضى و فاعليت فاعل دارد و مسلما فعليت نتيجه، بستگى به قابليت قابل نيز دارد. (تفسیر نمونه ج13، ص 526)

در روایت از امام باقر علیه السلام، و همین طور نزدیک به این مضمون، از امام صادق علیه السلام، آمده است، که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، فرموده است:« إنّ لكم في حياتي خيرا، و في مماتي خيرا، أمّا في حياتي فقد قال تعالى:«وَما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ»، (سوره انفال، آیه 33) و أمّا في مماتي فتعرض عليّ أعمالكم فأستغفر لكم»، (بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، ج2، ص507) حیات من برای شما خیر است و بعد از رفتنم از دنبا، نیز برای شما خیر می رسد، اما خیر حیاتم این است، خداوند فرموده است:تا تو در ميان آنها هستى آنها را مجازات نخواهم كرد، اما پس از مرگم، اعمال شما بر من عرضه می شود و من برای شما طلب استغفار می کنم.

در روایت ابی سعید خدری آمده است که روزی عمار به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، عرض می کند، که یا رسول الله من دوست داشتم که شما عمر حضرت نوح  علیه السلام، را داشتید و ما بیشتر از وجود مبارکت استفاده می کردیم؟

حضرت می فرماید؛ ای عمار حیات من برای شما خیر است، و در حیاتم برای شما طلب استغفار می کنم، و پس از مرگم نیز خیر من به شما می رسد، و برای شما طلب استغفار می کنم به دو شرط؛ یکی اینکه تقوای الهی را پیشه کنید. دوم؛ صلوات نیکو برای من و اهلبیتم، بفرستید. چونکه اعمال شما، اسماء شما و اسماء پدرتان و اسماء قبیله ی شما، بر من عرضه می شود، اگر دیدم که عمل شما نیکوست، خدا را حمد می کنم، و اگر دیدم که سوء اعمال دارید، برای شما طلب استغفار می کنم. منافقین و شکاکانی که قلب مریض داشتند، و در جلسه حاضر بودند، با خود گفتند؛ که حضرت می پندارد که بعد از مرگش نیز اعمال افراد، اسماء شان، و اسماء پدران شان، و انساب شان، و قبیله ی شان، بر او عرضه می شود و این دروغ است. در اینجا بود که آیه 105، سوره ی مبارکه ی توبه نازل شد که «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»، ای پیامبر، بگو عمل كنيد، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏بينند. به آن حضرت عرض شد که منظور از «مؤمنون» در آیه چه کسانی هستند؟ عامه و خاصه نقل نموده اند، که حضرت فرمود:منظور از «مؤمنون» در آیه، آله محمد صلی الله علیه وآله، و أئمه ی این خاندان هستند.«عن أبي سعيد الخدري أنّ عمارا قال للنبيّ صلى اللّه عليه و آله: وددت أنّك عمّرت فينا عمر نوح عليه السّلام. فقال صلى اللّه عليه و آله: يا عمّار حياتي خير لكم، و وفاتي ليس بشرّ لكم، أمّا في حياتي فتحدّثون و أستغفر اللّه لكم، و أمّا بعد وفاتي فاتّقوا اللّه و أحسنوا الصلاة عليّ و على أهل بيتي فإنّكم تعرضون عليّ بأسمائكم و أسماء آبائكم و قبائلكم، و إن يكن خيرا حمدت اللّه تعالى، و إن يكن سوءا أستغفر اللّه لذنوبكم. فقال المنافقون و الشكّاك و الّذين في قلوبهم مرض: يزعم أنّ الأعمال تعرض عليه بعد وفاته بأسماء الرجال، و أسماء آبائهم و أنسابهم إلى قبائلهم، إنّ هذا لهو الافك. فأنزل اللّه تعالى: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ«» فقيل له: و من المؤمنون فقال: عامة و خاصّة، أمّا الّذين قال اللّه تعالى و المؤمنون فهم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و الأئمة منهم عليهم السّلام.»، (بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، ج2، ص 508)

به هر حال در دنياى امروز كه فساد و تباهى و ظلم و بيدادگرى از در و ديوار آن مى‏بارد، آتش جنگها در هر سو شعله ‏ور است، و چنگال زورمندان بيدادگر حلقوم مستضعفان مظلوم را مى‏فشارد، در دنيايى كه جهل و فساد اخلاق و خيانت و ظلم و استبداد و تبعيض، هزار گونه نابسامانى آفريده است، در این گیرودار، رئیس جمهور خبیث فرانسه، از توهین کنندگان به ساحت قدسی رسول اعظم، حمایت می کند، بر همۀ مسلمانان لازم است، که در مقابل دنیای این جهان خواران بپا خیزند، و  در روز ولادت باسعادت حضرت همه پیمان اخوت و برادری ببندند، و مشت محکم به دهان یاوه سرایان ستمگر، بزنند، و از رحمۀ للعالمین دفاع نمایند، و به تعالیم حیات بخش آن حضرت عمل نمایند، و به نشر آن برای جهانیان بپردازند، زیرا؛ دنیا امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز مند تعالیم آسمانی، پیامبر رحمت، صلی الله علیه وآله وسلم، است. تا از لطف و رحمت حضرت در دنیا و آخرت بهرمند گردند.

نمونه ای از اخلاق رسول اعظم صلی الله علیه وآله وسلم

وقتی که سال دهم هجری فرا می رسد، قلمرو حکومت پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله وسلم، از مدینه گسترش پیدا می کند، و تمام جزیرۀ العرب را تحت نفوذ خویش قرار می دهد، و آوازه ی حکومت اسلامی به گوش همه ی حکومت های جهان می رسد، و آنها رویش حساب می کنند و شهرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، در همه جا می پیچد. در همین حال عرب بیابان گردی به محضر رسول معظم اسلام، شرف یاب می شود، می خواهد مطالبی را به حضرت عرض نماید، بر اساس آن چیز های که از شاهان شنیده است، و با آن تصور، هنگام صحبت کردن رعب او را فرامی گیرد و زبانش به لکنت می افتد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، از این حالت ناراحت می شود، فورا او را در بغل می گیرد و می فشارد، به گونه ای که بدنش بدن او را لمس می کند، بعد می فرماید:«هوِّن علیکَ» برای خودت آسان بگیر از چه می ترسی؟ «لَستُ بملکٍ» من پادشاه و آن جبابره ای که تو خیال می کنی نیستم. من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان بز، شیر می دوشید. من مثل برادر تو هستم. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 16، ص 66)

این نمونه ای از محبت و رأفت و رحمت و اخلاق نیک آن حضرت است، که قرآن کریم بیان می کند:«انک لعلی خلق عظیم». تو دارای خلق عظیم هستی.

کرامتی از امام صادق علیه السلام

صفوان، از عبدى نقل مى‏كند كه گفت: عيالم به من گفت: خيلى وقت است كه امام صادق- عليه السّلام- را نديده‏ايم. اگر امسال به حج برويم با امام نيز تجديد ديدار مى‏كنيم.گفتم: ما كه چيزى در بساط نداريم تا به حج برويم.گفت: چرا، من مقدارى لباس و زينت آلات دارم، آنها را بفروش تا با آن به حج برويم. من هم چنين كردم. و عازم سفر شديم. هنگامى كه نزديك مدينه رسيديم. همسرم بشدّت مريض شد تا اينكه مشرف به موت گرديد. وقتى به مدينه رسديم، خدمت امام صادق- عليه السّلام- رفتم در حالى كه از سلامتى او مأيوس شده بودم. سلام عرض كردم و حضرت نيز جوابم را داد و از حال همسرم پرسيد.جريان را گفتم و عرضه داشتم كه از خوب شدن او نااميد شده‏ام.حضرت فرمود: بخاطر اين است كه خيلى ناراحتى؟گفتم: آرى .فرمود: خوف نداشته باش! دعا كردم تا خداوند او را عافيت دهد. وقتى كه بر گردى خواهى ديد كه خوب شده و نشسته است و به او شيرينى مى‏دهند.عبدى مى‏گويد: به سرعت برگشتم و ديدم حال همسرم خوب شده، نشسته و كنيز به او شيرينى مى‏خوراند. از حالش پرسيدم، گفت: خدا به من شفا داده و ميل به شيرينى پيدا كردم.گفتم: وقتى از پيش تو رفتم نااميد بودم. امام صادق- عليه السّلام- از حال تو پرسيد كه جريان را به او گفتم. فرمود: نترس، وقتى كه برگشتى خواهى ديد كه همسرت نشسته و شيرينى مى‏خورد. زن گفت: وقتى تو رفتى، من در حال احتضار بودم. مردى داخل شد و پرسيد:چه شده است؟ گفتم در حال مردن هستم و اين هم ملك الموت است كه براى قبض روح من آمده است. آن مرد گفت: اى ملك الموت! جواب داد: لبّيك اى امام! فرمود: آيا تو مأمور به اطاعت از ما نيستى؟گفت: چرا هستم. فرمود: به تو دستور مى‏دهم تا بيست سال ديگر، مرگ او را به تأخير اندازى.گفت: بر روى چشم، اطاعت مى‏كنم. بعد هر دو از پيش من خارج شدند و رفتند. و من نيز همان لحظه حالم خوب شد. (بحار الانوار، ج47، ص 115، ح 152، به نقل از جلوه‏هاى اعجاز معصومين ،ص:233)

شمیم یاس...
ما را در سایت شمیم یاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamimyasa بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:25